نفس مامان ،آبتین عزیزتر از جاننفس مامان ،آبتین عزیزتر از جان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

آبتین گل پسر مامان

دفتر خاطرات کودکی آبتین جان

بسیار سفر باید...

    خیلی کم پیش میاد فراموش کنم چقدر عاشقتم ! اما تو هیچوقت فراموش نمیکنی دستای کوچولوتو دورم حلقه کنی و بگی: مامان دوسه نانَ( مامان دوستت دارم!) هیچوقت فراوش نمیکنی با لبای قشنگت منو بوس کنی و بعدش بستنی بخوای یا لالالا(لواشک)! و من هیچوقت گولتو نمیخورم ولی تو اونقدر سیاستمدار هستی که حرفتو به کرسی بنشونی و با یه بوس آبدار (اونقدر آبدار که ناچارم جاشو پاک کنم! )دیگه قائله رو ختم به خیر کنی ! اما همه ی اینا مال وقتیه که حوصلت توی این چاردیواری سر رفته باشه ! بعدش میای میگی : مامان لیباس پُپوش چَخه بِییم پاک! (لباس بپوش با دوچرخه بریم پارک!) و من همیشه قول میدم که شب حتما میبرمت! و تو شاید درک میکنی که توی دمای 5...
31 مرداد 1392

آلبوم

سلام دوستان پوزش مرا بابت دیر کردنم در ایجاد این پست بپذیرید گلچینی از اتفاقات سال92 به روایت تصویر را از آبتین عزیزم برایتان آورده ام به بهانه ی دیدار تازه کردنی که رسم دنیای مجازیست !   سیام ماااااااااااااااااااااانی : سلام ماهی !     شیوه های خوابیدن من: (1) (2) (3) (4) .................................... در طول روز کارهای زیادی انجام میدم! بالای منبر میرم و همه رو به داشتن اخلاق پسندیده با نی نی ها دعوت می کنم: حرص مامان رو در میارم : میرم ترامبولین و حسابی بپر بپر میکنم :   روی گونه هام رژ میمالم که خوشگلتر بشم:   در حال تماشای پلنگ ص...
15 مرداد 1392

بَ...آبیکا !...ب آبیکا....

           بَ آبیکاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا   آبتین این چیه ؟ آبتین : پَشَم ای یاااااااااااااااااااااااااااااااان !(پرچم ایران) امروز از تلویزیون مراسم روز قدس رو دید و توی خونه راه پیمایی کرد به شدت ! پرچم رو تاب میده و بلند بلند میگه : بَ آبیکا...بَ آبیکا...( مرگ بر آمریکا) تصور کنید! میره کارت ملی پدرش رو از توی جیبش درمیاره دست میزاره روی آرم الله میگه: بابا ببین ! دیدیش... بَ آبیکا ! کیف مامان رو میزاره روی دستای کوچولوش و میگه: مامان بای بای! می پرسم: آبتین کجا میری ؟ - میگه : خَیییییییییید! (خرید...
11 مرداد 1392

بکَ یا الله....

  خداوندا بحق این چشمها که در معصومیتشان حرفی نیست به حرمت این دستها که چون بالهای فرشتگانت جز بر مدار عشق و پاکی نگشته اند به حلاوت این عشق که مانندش یافت نمی شود یاریمان کن و بر آورنده ی حاجاتمان باش و دست دعایمان را سرشار از اجابت کن! بک یا الله...بک یا الله ...بک یا الله!   ...
8 مرداد 1392

بن نوشت

        به نام خدا   گاهی وقت ها زندگی باهمه ی سختیها وتلخیهایش به لبخندکودکانه ای دگرگونه می شود وهستی درچشمهایی معصومی شکل می بندد وجهان در زلالی نم اشکی به تکامل خواهدنشست براستی که کوه بانخستین سنگها آغاز میشود وانسان بانخستین درد! شهریور برای من زیباترین ماه خداست ماه ماه! ومن همه ی اتفاقات زیبای زیستنم را وهمه ی خواستنیهای خیالی ام را درلابلای روزهای بزرگش به نظاره نشستم در سی امین روزش خدا ی مهر تولد همیشه ترین همراه وشریک لحظاتم را به ارمغان آورد و درهفدهمین روزش به عش...
25 اسفند 1390
1